تماااام

 

رفتم.  

خیلی سعی کردم . آروم باشم اما خوب نشد.  

................ 

همه حرفهام را بهش زدم. 

در مورد انسانیت. 

عشق. 

بهش گفتم فریبم دادی.  

دروغ گفتی. 

................... 

فقط اظهار شرمندگی کرد. همین. 

................... 

درنهایت خواهرم با هاش صحبت کرد. فقط گفت ببخشید. شرمنده... 

................... 

و بعد خداحافظی. 

تمااااااااااااااااااااااااااااام 

  

نظرات 3 + ارسال نظر
آرمین آران چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ق.ظ http://aranlar.blogsky.com

راحت شدی بابا ولش کن

آره واقعا.
البته اگر سعی کنم نبش قبر نکنم و یاد خاطراتمون نیفتم.

علی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://doozakhe-eshgh.blogsky.com/

سلام
وقتی عشقا همه از دم مثل هم تموم میشن،چرا باز باید شروع کرد آخه این چه کاره ای؟؟!!

یعنی چون عشقا تمام میشن . دیگه نباید تجربه جدید داشت.
..........
موافق نیستم

شادی دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ب.ظ http://shadi-shadi.blogsky.com

نه عزیزم همه عشق ها هم تموم شدنی نیست بلکه روز به روزم بیشتر میشه ،قلبتو آزاد بزار، بزار بازم دوست داشتنو دوست داشته شدن و تجربه کنه ولی اینبار با دیدِ باز
خوشحالم که حرفاتو زدی و خودتو خالی کردی عزیز

واقعا در ارتباط بعدیم چشم هام را باز میکنم.
اعتماد بیجا من را به اینجا رسوند.
.................
ممننم که میای و بهم سر میزنی. این خیلی برام ارزش داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد