آقای علی اکبر برایم نظری گذاشته بود. معمولا قبل از پاسخ به افراد جدید ولو تشکر از ایشان به آدرس وبلاگشون میرم تا بشناسمشون . از پاسخ های سر سری بدون شناخت فرد بیزارم. این مطلب را دیدم و در این جا قرار دادم. به دو علت هم به خاطر شما که بخوانید اگر تابحال نخواندید و هم بخاطر خودم تا روزی که بازگشتم و به مطالب پیشینم سری زدم. از یادم نرود که انسانیت و انسان دوستی درکشاش درد و رنجی که از دیگران به ما میرسد و با همه تفاوت ها و متضاد بودن ها همچنان باید در ما جریان داشته باشد.
من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند.
نه ابرو درهم میکشد نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایهبان دیگران است.
من یک لر ِ بلوچ ِ کردِ فارسم، یک فارسزبان ترک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی امریکایی ِ آسیاییام، یک سیاهپوستِ زردپوستِ سرخپوستِ سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کمترین مشکلی ندارم بلکه بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس میکنم. من انسانی هستم میان انسانهای دیگر بر سیارهٔ مقدس زمین، که بدون حضور دیگران معنایی ندارم. ترجیح میدهم شعر شیپور باشد، نه لالایی.
.......................................................
برگرفته از وبلاگ:
همشهری جوان http://hamshahrijavan.blogsky.com/
مرسی عزیز پستِ آموزنده ای بود
خواهش. قابل شما را نداشت
النا جان بهت سر میزنما ولی نظر نمیشد بزارم واست تو این پست گذاشتم واست
اومدم بگم دلمون تنگ شده واست
ممنون .
منم همینطور
سلام
خوبین؟
این پست ها جزو پست هایی هست که باید بیشتر و بیشتر جلوی چشم مخاطبان باشه .. ممنون که لینک منبع رو هم گذاشتین
البته نیازی نبود .. باز هم ممنونم
دقیقا همینطوره.
خواهش میکنم. بهرحال این پست را از شما گرفتم