در وبلاگ پنجره نو آمده بود.
............................................
لمس تن تو
آقا یکی به ما کمک کنه.
آنتی ویروسم که کسپر بود. تمام شده. نمیدونم چطوری میتونه یکی دیگه تهیه کنم.
فیلتر شکن چطوری میشه خریداری کرد.
چطور میتونم یک موزیک روی وبلاگم بگذارم .
ممنون
جواب آزمونم اومد. قبول نشدم
زمان گذشت و در روحیاتم تغییری ایجاد نشد.
..............
اما من هنوز خدااااا را دارم.
اظطراب دارم.
اظطرابی شدید.
نکنه داره ازدواج میکنه................
..............
نه..............نه...............نه خدا نه.....
.............
فکرش هم آزار دهنده است.
انگار هنوز نتونستم.....یعنی آماده نیستم...وای
آقای علی اکبر برایم نظری گذاشته بود. معمولا قبل از پاسخ به افراد جدید ولو تشکر از ایشان به آدرس وبلاگشون میرم تا بشناسمشون . از پاسخ های سر سری بدون شناخت فرد بیزارم. این مطلب را دیدم و در این جا قرار دادم. به دو علت هم به خاطر شما که بخوانید اگر تابحال نخواندید و هم بخاطر خودم تا روزی که بازگشتم و به مطالب پیشینم سری زدم. از یادم نرود که انسانیت و انسان دوستی درکشاش درد و رنجی که از دیگران به ما میرسد و با همه تفاوت ها و متضاد بودن ها همچنان باید در ما جریان داشته باشد.
من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند.
نه ابرو درهم میکشد نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایهبان دیگران است.
من یک لر ِ بلوچ ِ کردِ فارسم، یک فارسزبان ترک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی امریکایی ِ آسیاییام، یک سیاهپوستِ زردپوستِ سرخپوستِ سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کمترین مشکلی ندارم بلکه بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس میکنم. من انسانی هستم میان انسانهای دیگر بر سیارهٔ مقدس زمین، که بدون حضور دیگران معنایی ندارم. ترجیح میدهم شعر شیپور باشد، نه لالایی.
.......................................................
برگرفته از وبلاگ:
همشهری جوان http://hamshahrijavan.blogsky.com/
عزیزی برایم نوشت:
(دلم نیومد برای خودم نگه دارم گذاشتم تا شما هم بخوانید)
....................................
معبودا:
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم ؛ ناآرامم نکند
.............................
.....