محتاجم. بیا

 یه چند روزی حالم خوب نبود. الان هم خوب نیست. از پای سجاده زود بلند شدم تا بنویسم.  

.......... 

خدایا؛  

خدای خوب من؛ تنهام نذار. تو که خودت بهتر میدونی بدون نگاه لطف تو می میرم. اگه تو نباشی پودر می شم. خاک می شم.  

خدایا؛  

خدای مهربان من. اگر مهرت را از من گرفتی. جانم را هم از من بگیر. تو که وضعیتم را بهتر از هرکسی میدونی. تو که خوب می دونی چقدر بهت محتاجم. تو که می دونی.....  

خدایا؛ 

اگر می خواهی  از لیستت حذفم کنی. پس بکشم. اینطوری برمی گردم بسوی خودت. کنار تو. 

چی واسه من الان مهمتراز اینه.  

خدایا؛ 

نذار به این حال بمونم. نذار با بی توجهی ات مرگ رویاهام را ببینم. خاکستر می شم . خدایا جانم را بگیر و خلاصم کن. بخودت سوگند راضیم.  

خدایا؛  

می شنوی؟ می بینی؟ 

کجایی یی یی یی یی یی یی؟

......... 

تو که از کودکی می شناسیم. تو که از رگ گردن به من نزدیکتری.  

تو که یادته؛ همیشه حتی از بچگی بدنبال ردپای تو بودم. تو که خوب یادته؟  

من همون دخترم. دختری با چادر سفید و گل های ریز نارنجی. یادته؟ 

رنج من را به تو رسونده بود. تو تمام کودکیم دنبالت بودم.  

........... 

بیا خدا؛  

تو را جان محمدت بیا. دارم می میرم. تو که می دونی درد من درد عشق نیست. رنج من کهنه تر از سن منه؟ 

رنج من از شراب کهنه شیرازی؛ هم کهنه تره؟ 

.......... 

تو که خوب می دونی. عشق به اون واسه من راه نجات بود. یادته؟ 

.......... 

حالا بیا خدا که به جان زهرات فردا دیره؟ 

دیره دیره دیره ..............................  

نظرات 6 + ارسال نظر
یک زن شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ http://boyesharji.blogsky.com/

النای من چرا انقدر پریشونی گلم؟ برات دعا می کنم. نمی دونم چی شده ولی نگرانتم وبه یادتم.

شیما یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ http://man-bi-to.blogsky.com

وای النا دوباره چی شده؟!
عزیزم خودتو داغون نکن،
برات دعا میکنم انشاالله درست میشه،غصه نخور گلم

جریان این مطلب پایین چیه؟!یعنی من نمیتونم بخونمش؟!

ممنون شیما جون
شاید یک روزی رمز را گذاشتم. اما الان یادداشت کردم واسه دلم. که مثل همیشه یادم نره.

یک زن یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ق.ظ

النا جون خوبی؟ بهتر شدی؟

مرسی دوست جون.
خیلی بهترم. یه ایمیل داشتم که خیلی جملاتش روی من اثر گذاشت.
بعنوان یک زن دوست داشتم واسه شما هم می فرستادم. اگه دوست داشتی ایمیلت را بذار تا اینطور مطالب را بفرستم. به امید اینکه شما هم برای بقیه بفرستی.
شاید با اینکار و فرستادن این ایمیل های امید بخش زن های بسیار راهشون را پیدا کنند.

یک زن یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ

سلام عزیزم خوشحالم که بهتری. ایمیلم رو واست گذاشتم. منم برات ایمیل می زنم گلم. مراقب خودت باش.

ممنون. منتظرم.

مهدی جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

وااااااااااااااااااااای فقط می تونم بگم وااااااااااااای کلی حرف دارم بزنما اما فقط باید بزنم توی سرم و بگم از دست تو النا دارم کچل می شم واااااااااااای و سکوت

آخه چرااااااااااااااااااااااااا؟

مهدی جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

خیلی خندیدم تو چقدر باحال با خدا صحبت می کنی
می دونی به نظر من خدای هر کس یک جوره
نوشته بودی:
تو که خوب می دونی. عشق به اون واسه من راه نجات بود. یادته؟
من واقعا تعجب کردم که شما کی تونستین با خدا صحبت کنین و از کجا خدا به شما اطمینان داده که اون راه نجات توست؟ نمی خوای یکم اینجوری فکر کنی که همون خدایی که دوسش داری زودر از تو فهمیده که احساس طرف مقابل عوض شده و دیگه اون آدم سابق نیست و داره کمکتون می کنه که توی دام یک قرارداد بی اساس نیافتین؟
اگر واقعا از کودکی با خدا بودی و اون و دوست داشتی مطمئنم که خدا داره کمکت می کنه و سرنوشتت و به راه خوبی که خودش ته اون و می دونه هدایت می کنه اما واسه هدایت تو انگار یک پیامبر دیگه لازمه


پیامبر را خوب اومدی. موافقم.
می دونی دلم یه معجزه از خدا می خواد. یه تغییر رویای که مسیر زندگیم را خیلی عوض کنه.
یعنی میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد