بعضی وقتها نمیدونم چکار باید بکنم. یا چه حرفی بزنم.
.............................
زندگی سختی داره. پستی داره. بلندی داره......
.............................
اما مهم این نیست. مهم اینکه چطور با هاش کنار بیای.
............................
خیلی وقتا یادش میوفتم.
نفرت همه وجودم را میگیره.
اما بعد؛ شاید یه ساعت بعد......
دلتنگی بسراغم میاد.
.............................
همه میگن فریبت داد.
باهات بازی کرد.
اما من میگم..........
برام مبهمه.
خیلی راز آلود بود.
شاید باهام رواست نبود.
اما خوب یه وقتایی از این که باهاش بودم. لذت می بردم.
خوشحال بودم.
پس منم بهش کمک میکردم که بازیم بده.
گولم بزنه.
...............................
میدونم این حرفا تکراریه.
بخدا؛ قول داده بودم. دیگه بهش فکر نکنم.
................................
دیشب خیلی گریه کردم . نه بخاطر او.
بخاطر خودم و بد عهدیم به خدا.
................................
التماسش کردم من را ببخشه.
میدونم مثل همیشه می بخشه.
بهش گفتم خدایا میدونم. اما زوده. خیلی زود برای......هنوز آمادگیش را ندارم.
................................
شاید کمتر؛ خیلی کمتر ولی انگار منتظرم. یه زنگ. یه پیام.
.................................
البته میدونم واسه چی؛ نمیتونم از خودم دورش کنم.
حس انتقام.
منتظرم جواب زخمی که به من وارد کرد را ببینه.
.................................
راستش خیلی مترسم.
برای خودم.
انگار دلم داره سیاه میشه. قسی و قلب میشم.
ولی خوب این حقه منه......خدایا تو خودت شاهدی که سپردم بخودت. تا هرطور میدونی. عمل کنی.
بخدایت قسم که از تو عادلتر نیست.
...................................
آّه ه ه ه ه ه ه ه(از ته دلم)
بهترین کار چشم را بستن است
شاید.....
اما خیلی سخته.
و گذشت عزیزم اونجوری آرامش به دلت میاد دوباره
نمیتونم. هرچی فکر کردم. دیدم نمیشه....
...............
آخه چطور بگذرم.
.................
هرگززززززززززززززززززز