از هرجا....

راه دراز است و من ............ 

............ 

گفت: انسانیت بالاتر از عشق است. 

من: 

............ 

همه اش خدا از جهاد و جنگ و ابزار برام میگه . 

من گیجم: 

نمیدونم چی میخواد بهم بگه 

............ 

در هر صورت خدایا دوست دارم

نظرات 2 + ارسال نظر
شادی چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ق.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com/

رحمت خداوند ممکن است تاخیر داشته باشد ، اما حتمی است . . .

میدونم اما امیدوارم خیلی طولانی نباشه
.............
دیگه کم کم صبرم داره تموم میشه

شادی چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:58 ق.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com/

من زیر باران ایستاده‌ام


و انتظار تو را می‌کشم.


چتری روی سرم نیست


می‌خواهم قدم‌هایت را، با تعداد قطره‌های باران شماره کنم


تو قبل از پایان باران می‌رسی


یا باران قبل از آمدن تو به پایان می‌رسد؟


مرا که ملالی نیست


حتی اگر صدسال هم زیر باران بدون چتر بمانم


نه از بوی یاس باران‌خورده خسته می‌شوم


نه از خاکی که باران غبار را از آن ربوده است.


هروقت چلچله برایت نغمه‌ی دلتنگی خواند


و خواستی دیوار را از میان دیدارهایمان برداری بیا


من تا آخرین فصل باران منتظرت می‌مانم...
__________________

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد