داغونم

دیگه نمیخوام عضو فیس بوک بشم. 

کاش اصلا پیگیری نمیکردم. 

.......... 

رفتم عکسش را دیدم. 

خندان. 

تازه بود. 

نمیدونم کجا گرفته بود که اینقدر قشنگ بود. 

.......... 

تمام ادهاشم دیدم.  

دوستانش؛ خاطراتم زنده شد. 

........... 

خدا یه سوال بپرسم؟ 

دیگه باید چکار کنم که صدام را بشنوی؟ 

به کی متوسل بشم.  

چطوری التماست کنم؟ 

چرا یه راه جلوی پام نمیذاری؟ 

........... 

تا کی باید صبر کنم؟ 

کی؟ 

کی؟ 

کی؟ 

کی؟ 

نظرات 4 + ارسال نظر
شادی پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ق.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com/

درکت میکنم نازنین
از خدا میخوام تحملت زیاد شه
فقط زمان حلال مشکلاتِ

ممنون.
واسه من که زمان مثل یه خوره میمونه که به جونم افتاده و داره از بینم میبره.

علی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.alone-man.blogsky.com/

سلام.با اینکه از نظر جنسیتی با هم فرق داریم ولی دردمون یکیه.از هیچی مثل انتظار بدم نمیاد.انتظار کشنده ای که نتیجه ش رو میدونی.آره بی تفاوتی و غرور طرف مقابلت.امیدوارم به آرزوت برسی.به من هم سر بزن...............
موفق و سربلند باشی

چقدر این روزها هم درد توی نت پیدا میشه.
از هر جنس و رنگ و...
............
من حتی نمیدونم باید منتظرش باشم یا نه؟؟
اصلا ارزشش را داره یا نه؟؟؟
...........
بهرحال ممنون که اومدی

شادی یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ق.ظ http://www.shadi-shadi.blogsky.com/

حق داری نازنین ولی اگه صبر کنی اوضاع عوض میشه
اگه میخوای کمتر اذیت شی به خدا نزدیک و نزدیکتر شو
من اطمینان دارم یه روزی به حالِ امروزت میخندی که چه سخت گرفته بودیش

امیدوارم همینطور که میگی بشه. ممنون که سر زدی

مریم جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 ب.ظ http://ghoghnoss.blogsky.com

دقیقا لحظاتی که فکر میکنی بد ترین لحظات هستند تو در آستانه خوشبختی هستی

آخه چطوری؟
مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد