حالم خوب نیست. صبح خبر فوت پسر عموم شوکه مان کرد.
بنده خدا بیمار بود و رنجور؛راحت شد. اما نه مادرش ایران بود و نه خواهرش.
خیلی غریب از دنیا رفت.
.....................................
پایان نامه دفاع شده ما هم دردسری شده. اصلاحاتی که باید ۳ماه پیش انجام می گرفت بخاطر حال روحی بدی که داشتم همینطوری رها شده . ۲ شنبه باید برم دانشگاه با چه رویی برم؟
......................................
امروز یادش افتادم علتش هم به دیروز بر می گرده که خاله امد منزلمان. عروسش درخواست طلاق کرده و ....
صحبت هایی که می شد همه اش مرا به یاد رابطه خودم با او می انداخت. غم تو دلم بود و دلم می خواست گریه کنم اما خوب؛ در این چندماه حتی یکبار هم خانواده ام اشکهام را ندیدند.
.....................................
همیشه دوست داشتم قوی باشم و محکم. فکر کنم حداقل توی این یک مورد موفق بودم.
.....................................
خدایا شکرت.
فوت پسر عموت رو بهت تسلیت میگم روحش شاد
.........
کارای پایان نامه ت هم انجام میدی انشاالله
منم دوشنبه دیگه دوتا پایان ترم دارم که یکیش توام با تحویل پروژه س اما هنوز هیچ کاری نکردم
نه به ترم پیش که معدلم بالای ۱۸ شد نه به این ترم که فکر کنم مشروط میشم
.......................
از اینکه فکر کنی یه روز فراموشش کنی که فکر کنم نمیشه اما بعد از مدتی با خاطرتش کنار میای و دیگه با یادآوریش ناراحت نمیشی
.......................
خوشحالم که باور داری قوی و محکم هستی
ممنون از ابراز همدردریت. شیمای عزیز
تمیدوارم هرجا که هستی تو هم قوی و محکم باشی.
سلام
خدا بیامرزدشان ... روحشان شاد
آرزوی موفقیت در کارهاتون رو دارم
ممنون دوست عزیز